بدون عنوان
دختر شیرین من هر روز در حال پیشرفته ومن از این همه لحظات نابی که برام می سازه خوشحال.
این پست برای نوشتن کارهای جدیدته قربونت برم.همین الان کنار منی و داری به زبون خودت شعر تولدت مبارک می خونی .تادوو تادوو.
بهت می گم الهام عزیز دلم کن می گی عزی ی وخودتو می ندازی تو بغلم.
عاشق پیام های بازرگانی هستی مخصوصا لوسی. تا شروع می شه می دویی می ری جلو تلویزیون و شروع می کنی به نانای کردن.
وقتی می خوام بشورمت می گی اب بادی وکلی ذوق می کنی.
بهت می گم الهام تی تی کجاست؟لباست رو نشون می دی.
تلفن رو می گیریو می گی الووو.
ازت می پرسم الهام ببعی چی می گه؟می گی بع بع.
هاپو چی می گه؟هاب هاب.
جوجوک چی می گه؟جی جی.
وکلی کار دیگه که الان حضور ذهن ندارم عشقم.
جمعه غروب با بابا رفتیم تهران واسه خرید.اون شب که رفتیم بیرون با دیدن مغازه ها کلی ذوق کردی.عمه جوونم برات یه دمپایی خوشگل خرید اخه تو خونشون همش کفشش رو می پوشیدی.گاهی اوقات هم که حواست نبود عمه کفشش رو پاش می کرد سریع می اومدی دستم و می گرفتی و به پای عمه اشاره می کردی تا کفشش رو دربیاره و بده بهت.دست عمه جوون درد نکنه.اینم عکسش:
این عکسهام مال فردای تولدته قبل دد:
این عکس واسه اون موقست که خیلی برف زد.با عمو اینا رفتیم بیرون برف بازی اما چون هوا سرد بود یه لحظه اوردیمت بیرون ازت عکس انداختیم بعدش سریع بردیمت تو ماشین.
دوست دارم یه عالمه.