اولین مسافرت و شب یلدا
ما پنج شنبه 30اذر به سمت شمال حرکت کردیم تا بریم خونه ی مامان و بابای من (مامان جون و بابا جون) رسیدن ما مصادف بود با شب یلدا.زمانی که ما توراه بودیم اعضای خانواده ی پدریم (با با جون_دایی جونا_عموها با زن عموها و بچه هاشون_عزیز جون و عمه جوونا)شب یلدا رو خونه ی عمو علیرضا اینا بودن به محض رسیدنمون همه اومدن خونه ی ما.کلی شلوغ پلوغ شده بود.شمام همش رو دست همه می چرخیدی جیگر مامان.اون شب یلدا که یه شب طولانی بود یکی از قشنگترین شبهای زندگی ما هم بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی