عكسهاي اين چند روز
سلام دختر حرف گوش كن مامان.قربونت برم كه نذاشتي دلم بشكنه و يه تكونايي به خودت دادي.مثلا اينكه امروز كه گذاشتمت تو روروئك پاهات وتكون مي دادي و خودت ويه عالمه جابه جا مي كردي .منم كلي از حركتات تو روروئك عكس انداختم.غير اينم وقتي دمر مي افتي دستات و تكيه گاه قرار مي دي و كمرت و اروم مياري بالا فكر كنم كم كم مي خاي چهار دست و پا بري (انشاالله).اينم يه عكس ناز از روروئك سواري دختلم: كار با مزه ي ديگه اين بود كه تو بغلم گرفته بودمت (خونه ي خاله طاهره) مي خواستم بخوابونمت ديدم خيلي وول مي خوري پشيمون شدم.زياد حواسم بهت نبود چون ديگه سرو صدا نداشتي يه ان كه نگات كردم ديدم سرت و كامل كردي تو كيفت ومي خواي پوشك و دستمال كاغذي رو بخوري.تند تند بابا رو صدا زدم اونم سريع اومد و چند تا عكس با نمك در حين فضولي ازت انداخت عاشق اين عكساتم خيلي جيگره ديشب هم رفته بوديم رنگين كمان.البته دير رسيده بوديم و كم كم داشتن وسيله ها رو خاموش مي كردن.ماهم فوري دست به كار شديم خلاصه اين كه خيلي چسبيد.تو هم سوار چند تا وسيله براي گروه سني خودت شدي اما عكسا كيفيتشون خيلي بالا بود نتونستم زياد حجمشو كم كنم واسه همين نذاشتمشون .جمعه هفت تير هم رفته بوديم كوه خضر بابا نشوندت پشت فرمون و چند تا عكس بانمك ازت انداخت. اين عكسام واسه دوم تير ماهه خونه ي عمه جون ببخشيد كه كمي دير گذاشتمشون مشغول تماشاي تلويزيون اينم يه عكس ناب ناز از دست كوچولو و پا كوچولوي شما: دست من و دخترم: وعكس اخر عكسيه از شما روز سوم تير ماه مصادف با نيمه ي شعبان ماه در مسجد مقدس جمكران(اللهم عجل لوليك الفرج):