خرید لباس تابستونه
سلام دختر ناز نازی من.امروز تصمیم گرفتم بریم بازار و برات چند دست لباس تابستونه ی خنک بخرم.قبلش رفتیم خونه ی خاله طاهره و تو اونجا کلی با فاطمه جون عکس انداختی.تو بازار هم خیلی خانوم بودی و اصلا مامان و اذیت نکردی .کلا یه کمی ددری هستی مامان بیرون و خیلی دوست داری خدا کنه همیشه همینجوری بمونی.راستی امروز هم خوب شیر نمی خوردی و ناراحتم کردی داشتم به زور بهت شیر می دادم که زدی زیر گریه.منم عصبانی شدم و داشتم سرت غر می زدم که یهو نگام کردیو زدی زیر خنده.فدات بشم که دوست نداری مامانت عصبانی بشه.اینم عکسای الی خانم قبل از دد: اینم عکسات با فاطمه جون جونی اینم عکسات بعد دد وقتی دوباره اومدیم خونه ی خاله طاهره: در حال فیگور گرفتن: مثه این که خیلی گشنته می خوای عروسکت و بخوری و حالا برست و: